لحظه مرگ و كیفیّت قبض روح آدمی چگونه است؟
نوشته شده توسط : nahal
 لحظه مرگ و كیفیّت قبض روح آدمی چگونه است؟



http://up.vatandownload.com/images/whgoueved2lsq9s2rsx.jpg
 

 


لحظه مرگ لحظه بسیار حساس و خطرناكی است كه آیات و روایات فراوانی در زمینه آن سخن گفته‏اند. هنگامی است كه حتّی خوبان از آن دلهره و وحشت دارند. البته منافاتی ندارد كه در عین حال كه ترس دارند علاقه هم به لقاءاللَّه داشته باشند مانند غواصی كه به یافتن مروارید علاقمند است در عین حال از غرق شدن در دریا نیز بیم دارد. به جای حرف‏های دیگران به سراغ كلمات خداوند و پیامبر و امامان معصوم می‏رویم زیرا كه آن حالات از عالم ملكوت و غیب است و ما جز از راه وحی راه سالم دیگری برای كشف آن نداریم.



 قرآن می‏فرماید: «وجاءَتْ سَكْوَةُ الموتِ بالحَقِّ ذلِكَ ماكنتَ مند تَحیدُ(1)؛به حق لحظه گیج كننده مرگ فرا رسید همان كه از آن فرار می‏كردی».

آری همان گونه كه انسان مست نمی‏فهمد كه خودش چه می‏گوید و نمی‏فهمد كه مردم درباره او چه می‏گویند در آن لحظه هم حضور مرگ و دلهره ‏ها از یك سو و جدائی از زن و فرزند و مال و مقام از سوی دیگر برای او هوشی نگذاشته و چنان او را گیج و مبهوت كرده كه در قرآن و حدیث از آن حالت به لفظ سكوة(مستی) یاد كرده است. این تعبیر درباره قیامت هم آمده كه می‏فرماید: «...وتری الناس سُكاری‏ و ماهم بِسُكاری‏ ولكنّ عذابَ اللَّه شَدیدٌ(2)؛ ای رسول من تو در آن روزی كه زلزله برای برپا شدن قیامت می‏شود مردم را همچون افراد مست می‏بینی ولی آنان مست نیستند ولكن عذاب خدا سخت است».



 امام علی«علیه السلام» در این زمینه می‏فرماید: «ففیر مَوصُوفٍ ماَنزَل بِهم؛ آنچه بر انسان در لحظه مرگ وارد می‏شود قابل توصیف نیست».


 اطراف بدن شل می‏شود رنگ می‏پرد، مرگ می‏آید زبان می‏گردد ولی انسان هنوز می‏بیند و می‏شنود ولی دیگر قدرت حرف زدن ندارد. فكرش هم كار می‏كند ولی در این كه به عمرش چه كرده است به قول امام «یُفَكِّر فیما اَفْنی‏ عُمْرَه و فیمَ اَذْهَبَ دَهَدَه؛با خود فكر می‏كند كه عمرش را در چه راهی صرف و ایامش را در چه مسیری گذرانده است».


 امام می‏فرماید: در آن لحظه از اموال و ثروت‏هائی كه در طول عمرش جمع كرده یاد می‏كند و با خود می‏گوید این اموال از چه راهی بدست آوردم فكر حلال و حرام آن نبودم الان گناه و حسابش با من و لذّت و بهره‏اش با دیگران است ولی مأمور مرگ همچنان روح او را از اعضاء جدا می‏كند تا زبان و گوش هم از كار می‏افتد و فقط چشمانش می‏بیند و به اطراف خود نگاه می‏كند و تلاش و وحشت و حركات اطرافیان را مشاهده كرده ولی نمی‏شنود و حرفی هم نمی‏زند و در لحظه آخر روح از چشم هم گرفته و او در میان دوستان و بستگان همچون مرداری می‏افتد و همه از او می‏ترسند واز دورش فرار می‏كنند و پس از اندكی او را به خاك و به عملش سپرده و دور می‏شوند(3).


 در سوره قیامت آیه 26 - 29 چنین می‏خوانیم «كَلاَّ» این قدر دنیا را بر آخرت ترجیح ندهید و به فكر مردن باشید همان مرگی كه «اذا بَلَغَتْ التَّراقی؛ چون جان شما از بدن خارج و به استخوان‏های گردن می‏رسد».

«و قیل مَن راقٍ؛ گفته می‏شود كیست كه این انسان در حال مردن را نجات بدهد كدام پزشك و انسانی را برای رهایی او از مرگ بیاوریم؟!». «وَظنَّ اَنَّه الفِراقُ؛ ولی خود انسان می‏داند كه هر لحظه و آنی از دنیا و تمام چیزهایی كه یك عمر دنبال آنها دویده و جمع كرده و به آنها دل‏بسته جدا می‏شود از دوستان و فرزندان و همسر دور می‏گردد». «والتَفَّتْ السّاقُ بالِسَّاق؛ به خاطر بیرون آمدن روح از بدن ساق پاهای او به هم چسبیده و شدائد جدائی از دنیا و ورود به عالم دیگر در كنار هم او را در فشاری بس شدید قرار داده است».

 

 
1) سوره ق، آیه 19.
2) سوره حج، آیه 2.
3) نهج ‏البلاغه فیض، ص 322.





:: بازدید از این مطلب : 541
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 10 تير 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: